به خواب که میروم بیدار که میشوم بوی تو را میشنوم که جا مانده است. همه جای این خانه، عطر تو را میدهد، و کل کوچه به رنگ خاک کف کفشهاییست که تو میپوشی. همه جای این محله با تو تجربه شدهاند و سراسر این شهر یادآور توست همه جای این زندگی مال توست. اگر بخواهم با خودم و با تو روراست باشم سخاوتمندانه همه جای این زندگی را به نام تو میزنم به غیر از دردها و بغضها و اشکها. و با اجازه شما از لحظه های خوب فقط هرس برگهای زرد پیتوس قلبی روی شانه های شهر را برای
از نگی ات دفاع میکنم آن سان که جنگل از درختانش دفاع می کند و موزه ی لوور از مونالیزا و هلند از وان گوگ و فلورانس از میکل آنژ و سابورگ از موزارت و پاریس از چشمهای اا. آنگاه که مرد بر دوش زنی تکیه نکند. به فلج کودکان مبتلا می شود. آنگاه که مرد زنی را برای دوست داشتن نیابد. به جنس سومی بدل می شود که هیچ ربطی به جنس های دیگر ندارد. ترا دوست نمیدارم به خاطر خویش لیکن دوستت دارم تا چهره ی زندگی را زیبا کنم.
درباره این سایت